loading...
footbali
mahdi بازدید : 10 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود / فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او / پر زلیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای / بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای / وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم می زنی / دردم از لیلاست آنم می زنی خسته ام زین عشق، دل خونم مکن / من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم / این تو و لیلای تو ... من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم / در رگ پیدا و پنهانت منم سال ها با جور لیلا ساختی / من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم / صد قمار عشق یک جا باختم کردمت آوارهء صحرا نشد / گفتم عاقل می شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت / غیر لیلا برنیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی / دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سرمیزنی / در حریم خانه ام در میزنی حال این لیلا که خوارت کرده بود / درس عشقش بیقرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم / صد چو لیلا کشته در راهت کن

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون در مورد سایت؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 12
  • بازدید کلی : 498